فهرست مطالب
امروز در دنیای اسلام شاهد وقایع عبرتآموز زیادی هستیم؛ بسیاری از پردههای تزویر و ریا که دشمنان خداوند بین خودشان و مسلمین آویخته بودند و مانع از آگاهی مسلمین نسبت به اهدافشان میشدند، از بین رفته و آبروی آنها ریخته شده است. این دشمنان کمتر از گذشته میتوانند مسلمین را متقاعد کنند که دنبال صلح، امنیت، حاکمیت و حقوق بشر هستند. امروز کمترجایی در دنیا هست که انسانهای حقطلب و آزاده در تشخیص حق از باطل و یا ظالم از مظلوم همچنان مردد باشند. هرچند که ما نمیتوانیم از این نقطهای که خودمان در آن قرار گرفتهایم و میزان اطلاعاتی که در اختیار ماست، یک قضاوت قاطعانه داشته باشیم و بگوییم که هیچکس در هیچجای دنیا نیست که فریب بخورد، ولی ادعای ما این است که شرایط نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. این فرصت برای ما به عنوان ملت ایران و امت مسلمان که به برکت قرآن و معارف اهل بیت علیهمالسلام خودمان را پیشتاز میدانیم، یک فرصت کاملاً استثنایی برای همگرایی و اتحاد بیشتر و تکمیل این فرآیند است. الآن دیگر شرایطی نیست که لازم باشد نسبت به افشاگری در مورد جریان صهیونیسم، آمریکا، انگلیس و بعضی دولتهای اروپایی در صدا تخفیف دهیم؛ بلکه باید مبلغانه، آگاهانه، دلسوزانه، باجرأت و جسارت و با صدای رسا فریاد بزنیم. خداوند مکر آنها را بر باد داده است و میدهد. شما میبینید و میشنوید که حتی کسانی که در خود کشور ما در دشمنی آمریکا تردید داشتند، امروز دیگر این تردیدها کمتر شده است. اگر کسی همچنان مردد باقی مانده است، باید به او کمک کرد تا از خواب غفلت بیدار شود و اگر بیدار نشد، خودش را به آن جربان باطل و سیاه ملحق کرده است. وظیفه ما در برابر صهیونیسم بین الملل چیست؟
در این روزهای ماه مبارک رمضان*، انسانهای بهتماممعنا وحشی که بویی از انسانیت و مروت نبردهاند، جنایتها و فجایعی را مرتکب میشوند که از مشاهدهی آنها قلب هر انسانی بارها و بارها به درد میآید. اینها اعمال فشار و ظلم و جنایتشان تنها محدود به میدان جنگ و در مقابل دشمنی که شمشیر کشیده و رودررو ایستاده هم است، نیست؛ بلکه بیش از آن نسبت به زن و بچهی بیپناه و بیگناه، سالخورده، بیمار، معلول، داغدیده و مصیبتکشیده، ظلم و جنایت میکنند. این جنایتها هنوز ابعادش کاملاً مشخص نشده و صداوسیما فقط گوشههایی از جنایتهای آنها را نشان داده است، اما همین مقدار از جنایات، شدت حقد و کینهی مثالزدنی آنها را ثابت میکند و تأییدکنندهی همان حرفی است که قرآن کریم در آیهی ۸۲ سورهی مبارکهی نساء بیان کرده است: «لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیَهُودَ» شدیدترین مردم در دشمنی با مؤمنان، جریان منسجم یهودی است که در حال حاضر نام آن صهیونیسم بینالملل یا صهیونیسم جهانی است. هر چند ریشه و پایگاه این جریان یهودی است، ولی محدود به تفکر صرف یهودی هم نمیباشد و میتواند در لباسهای مختلف ظاهر شود، مانند داعش و تروریستهای تکفیری که در لباس امت اسلام ظهور پیدا کردهاند ولی هدفشان همان هدف جریان صهیونیسم جهانی است و به نفع همان جریان کار میکند.
وحشیگری تا کجا و چقدر؟! بیمارستانها را به بهانهی اینکه در آنجا احتمالاً موشک نگهداری میشود، مورد حمله قرار میدهند و اجازه نمیدهند که کمک به آنها برسد و آنها را در محاصره قرار میدهند. جالب اینجاست که بهراحتی هم آن حملهها را به گردن میگیرند و اصلاً نمیگویند که ما نزدیم! بلکه میگویند ما زدیم چون احتمال میدادیم در آنجا موشک باشد و یا احتمالاً نیروهای مسلح آنجا پنهان شده باشند. با همین بهانههای واهی خانههایی که مردم در آن زندگی میکنند را در سحر و افطار مورد حمله قرار میدهند و سفرههای افطار و سحر را به خاک و خون میکشند و خوب هم میدانند که مسلمانان در این ایام روزهدار هستند.
امروز تأسف ما امت مسلمان از این است که امت مسلمان، قرآن را در اختیار دارد. این مبنای روشن، این خط روشن، این هدف روشن و این برنامهی روشن در اختیار ما هست، ولی امت مسلمان اینگونه از یهود ضربه و سیلی میخورد. یهودی که تاریخ امت آنها از نظر قرآن به پایان رسیده است و اینها تنها بقایایی هستند که دستوپا میزنند.
بعضی میگویند در میان یهودیان هم کسانی هستند که امر بر آنها مشتبه است یا توجیه نیستند و یا هنوز حق را پیدا نکردهاند، امر آنها با خداوند است و ما در مورد آنها قضاوتی نمیکنیم و همه را با یک چوب نمیرانیم. بلکه صحبت ما راجع به جریان صهیونیسم بینالملل است که مدیریت یهودی و با امت مسلمان دشمنی دارد.
ما قرآن را داریم ولی اینگونه از این عدهی معدود صهیونیسم جهانی سیلی میخوریم. بیش از یک میلیارد مسلمان بر بیش از ۵۰ کشور جهان (حدود ۵۴ کشور) مسلط هستند. این جمعیت کم نیست! آن هم در منطقهی غرب آسیا که یک منطقهی کاملاً راهبردی و حساس در سراسر جهان و مسلط بر منابع نفت، گاز و انرژی و منابع زمینی و زیرزمینی است ولی این گونه توسریخور یهود و صهیونیسم جهانی است. بخش قابلتوجهی از دولتها و ملتهای مسلمان در خواب غفلت هستند و حتی برخی دستدردست دشمنان دارند.
اگر پیام قرآن به گوش ما رسیده است…
اگر پیام قرآن به گوش ما رسیده است و اگر ما به حق آن جمعیت پیشتاز فرهنگ اسلام هستیم که باید این گونه باشیم و اقتضای مکتب و مذهب ما هم همین است، این، تکلیف و وظیفهی ما را سنگین میکند. نباید به صرف دلسوزی برای این مردم اکتفا کنیم و به آن بهعنوان یک مسألهی حاشیهای نگاه کنیم و بگوییم که حالا در حاشیهی زندگی ما یک غدهی سرطانی هم به نام اسرائیل وجود دارد؛ بلکه هرکس باید در هر نقطهای که هست، تکنفره، دونفره و یا چندنفره بیندیشد و فکر کند که برای تقویت اسلام و مسلمین و نابودی صهیونیسم جهانی چه قدمی میتواند بردارد و چه کاری میتواند بکند و برای آن کار مجاهدت کند.
در شرایط کنونی باید این موضوع را تحلیل و بررسی کنیم که دشمن برای خاموش کردن شعلهی مقاومت به چه چیزهایی طمع کرده است، تا بتوانیم این طمعها را کور کنیم. دغدغهی ما در این صحبت، حرکتهای راهبردی و استراتژیک نیست؛ ممکن است انسان یک تز سیاسی هم داشته باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد که کسانی هم موافق و یا مخالف آن باشند، ولی جایگاه بحث آن اینجا نیست؛ بلکه امروز یک از مهمترین کارهایی که در کشور میتوان انجام داد، این است که به گونهای حرکت کنیم که مردم و دولتمردان ما از مسیر اعتماد و حسنظن به امکان برقراری اعتماد متقابل بین خودشان و دشمنان طراز اول اسلام و مسلمین برگردند و منصرف شوند. بعضی از ما و بعضی از دولتمردان هنوز در دل به این یقین نرسیدهایم که اینها دشمنی نیستند که بشود با آنها کنار آمد. بلکه همان وقت که فکر میکنیم که دارند با ما کنار میآیند، در حال تدارک یک فریب بزرگ هستند!
چه چیزِ این قوم قابل اعتماد است؟ قومی که ایمان به خداوند و آخرت ندارند، آن انسانهای رذلی که حتی نمایش دفاع از مظلوم را هم بلد نیستند اجرا کنند، هزاران نفر زن و بچه در این روزها کشته شد ولی حتی یک محکومیت خشک و خالی برای مقابله با اربابی که سرسپرده و نوکر او هستند، به زبان آنها جاری نشد، آیا به اینها میشود اعتماد کرد؟ آیا میشود به آنها حسنظن داشت؟ آیا میشود با آنها کنار آمد؟
وظیفه ما در برابر صهیونیسم بین الملل چیست؟
ما باید بهنوبهی خودمان و متکی به قرآن و بر مبنای این کتاب نورانی و آسمانی به روشنگری کمک کنیم، البته نه روشنگری شخصی و سیاسی که فلان فرد یا فلان گروه و یا فلان جریان را محکوم کنیم و برادران ایمانی را به جان یکدیگر بیاندازیم؛ مقصود بنده به جان هم انداختن برادران ایمانی نیست، همهی ما مسلمانیم و همهی ما مؤمن بر مبنای قرآن هستیم و میخواهیم بر مبنای قرآن حرکت کنیم. روشنگریها باید ما را به خط روشن قرآن برگرداند نه اینکه به جان یکدیگر بیندازد. این کار یکی از وظایف ما است. در کنار وظایفی مانند کمک مالی و کمک جانی (اگر کسی بتواند)، کمک به آگاهی دادن به مردم یکی از وظایف ما است.
ما در حساسترین و خطیرترین سنگر دفاع از اسلام حضور داریم و دفاع از مسلمین یک حقیقت است و کسی نمیتواند آن را انکار کند. عربستان، ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان، آذرباییجان، مصر و سراسر جهان اسلام باید به این موضوع توجه کنند که آنهایی که در فلسطین دارند به خاک و خون کشیده میشوند، برادران ایمانی آنها هستند. ما نمیگوییم بروید به آنها کمک نظامی کنید و با اسرائیل بجنگید، اما لااقل راه را باز کنید که تجهیزات و کمکهای اولیه به اینها برسد. وضعیت مصر، سوریه و لبنان نیز مناسب نیست. در سراسر جهان اسلام به لطف الهی هیچ نقطهای به استقرار، ثبات و استحکام جمهوری اسلامی ایران نیست و اینجا آن پایگاهی است که باید تقویت شود و مطمئن باشید دشمنان بیش از هرنقطهی دیگری، ایران را نشانه گرفتهاند. درست است که موشکهای آنها فعلاً به ما اصابت نکرده است و بمبهایشان فعلاً بر روی سر ما ریخته نمیشود ولی هدف آنها به زانو در آوردن ما است. به زانو در آوردن ما با دور کردن ما از فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ قرآن اصیل و سستشدن تدریجی ما بهسادگی اتفاق میافتد.
در سورهی مبارکهی محمد صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است که آنها با منطقهای بهظاهر پذیرفتنی بهسراغ ما میآیند و به تدریج ما را متقاعد میکنند. مثلاً میگویند:
- برای حفظ دستاوردهای خودتان، باید فعلاً از مجاهدت انصراف دهید.
- فعلاً بهدنبال جنگیدن نباشید تا جایگاه خودتان را محکم کنید.
- فعلاً شما نوپا هستید و باید تقویت شوید.
- الآن از نظر اقتصادی ضعیف هستید.
- از نظر سیاسی هنوز آن ثبات و جایگاه لازم را در جهان ندارید.
- فعلاً باید از نظر علمی، قلههای علمی را فتح کنید.
- فعلاً آنچه را بهدست آوردهاید، نگه دارید، بقیه را هم بعداً بدست میآورید.
اینها فریب شیاطین است. ما باید علم، قدرت، اقتصاد، سیاست و غیره را با هم جلو ببریم، اما نه به قیمت کم شدن روحیهی مجاهدت و پایین آمدن احساس دشمنی با آمریکا و اسرائیل. این قیمت، قیمت از دست رفتن هویت ما است. هویت اگر از دست برود، معلوم نیست دوباره بهدست بیاید. سنتهای الهی بارها و بارها در تاریخ تجربههای بزرگی را به ثبت رسانیده است. ما باید از این تجربهی اقوام، حاکمیتهای مختلف الهی و دینی که به خاطر دنیاطلب شدن و رفاهطلب شدن مردم از هم فروپاشیدند و از آنها جز اسم، چیز دیگری باقی نمانده است، درس بگیریم.
چرا خداوند بعضی را بسیار سخت امتحان میکند و بعضی را نه؟
چرا خداوند بعضی از همین مردم عادی و عموم مردم را خیلی سخت امتحان میکند و بعضی را هم آن قدر سخت امتحان نمیکند؟ این فکر به بهانهی دیدن برنامهای از تلویزیون به ذهن بنده خطور کرد. گزارشی از خانوادهای بسیار فقیر پخش شد که در خانهای بسیار محقر و با وضعیت نامناسب زندگی میکردند. مردی با زن و سه بچه. بعد از مدتی پدر از دنیا میرود، مادر میماند با سه بچه. بچهی سوم ۴۰روزه است، بیمار به دنیا آمده و قلب او دو سوراخ دارد و نمیتواند نفس بکشد و نیاز به درمان و عمل جراحی سنگین دارد. مادر هم بعد از مدتی افلیج میشود. این چه قصهای است؟ این همه درد! اینها باید چه کار کنند؟!
این یک نمونه از هزاران مشکل است، بعضی از مشکلات را اصلاً تلوزیون نمیتواند نشان دهد. توصیه و خواهش من از شما برادران این است که به دادن پول به صندوق صدقات اکتفا نکنید و بروید و ازنزدیک اینها را ببینید. بروید در حومهی شهر و این خانوادههای متکدی را ببینید که در میان آنها چه خبر است و چه میگذرد. مثلاً کل عرض خانه یک متر و نیم بیشتر نیست و ۸ نفر در آن زندگی میکنند. و یا مثلاً پدری که سه بچه دارد و معتاد شده است و دیگر هیچکس حاضر نیست به زن و بچهی او کمک کند! و یا مردم غزه و…
در کنار این، چه بسیار از خانوادهها، که هیچکدام از این امتحانها را ندارند، حتی امتحانهای مشابه هم ندارند. پدر شغل خوب دارد، ماشین خوب دارد، درآمد خوب دارد، فرزندان همه سالم به دنیا آمدهاند، مادر هم همینطور، نه مریضی دارد و نه هیچ مشکل دیگری. مشکل اینها همین است که مثلاً کسی ماشینش را مقابل ماشین اینها دوبل پارک کرده است و اعصابش خرد شده است و یا نهایت یک وام خیلی سنگین گرفتهاند که خانهی خود را بزرگتر کنند و حالا قسط آن را بهزور میدهند. اگر سراغ همین آدم هم برویم، ادعا میکند که خیلی گرفتار و بدبخت است، درصورتیکه در مقابل آن مسائل، اینها اصلاً مشکل نیست و خندهدار است.
خدایا چرا بعضی را این گونه سخت امتحان میکنی و بعضی را هم آسان؟ خداوند هیچکس را آسان امتحان نمیکند، خداوند در آیهی ۲۱۴ سورهی مبارکهی بقره فرموده است: «اَم حَسِبتُم اَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأتِکُم مَثَلُ الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصرُ اللَّه»؛ آیا فکر میکنید که خداوند، قبل از اینکه کاملاً شما را بلرزاند و تکانتان بدهد تا آنجا که پیامبر به مؤمنان و مؤمنان به پیامبر بگویند: «یاری خدا کی میرسد»، شما را به بهشت میبرد؟
حضرت علی علیهالسلام هم در نهجالبلاغه میفرماید: «خداوند همهی شما را بهشدت میلرزاند و بهشدت غربال میکند.»
همچنین خداوند در سورهی مبارکهی عنکبوت آیات ۲ و ۳ هم میفرماید: «اَحَسِبَ النَّاسُ اَن یُترَكُوا اَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُم لَا یُفتَنُونَ وَلَقَد فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَلَیَعلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعلَمَنَّ الكَاذِبِینَ» آیا مردم فکر میکنند همین که گفتند «ایمان آوردیم»، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ سوگند که به تحقیق بهشدت آزمایش کردیم کسانی را که قبل از اینها بودند و حتماً حتماً حتماً خداوند راستگویان و دروغگویان را آنقدر دچار فتنه و آزمایش میکند تا راست گویان از دروغ گویان تفکیک شوند.
بنابراین فقط این که به زبان بگوییم: «اَشهدُ ان لا اِلٰهَ الا الله» کافی نیست، بلکه خداوند تا با آزمایشهای گوناگون ما را جدا نکند، رهایمان نمیکند.
خداوند همه را دارد سخت امتحان میکند، اتفاقاً آنهایی که آن مشکلات را ندارند، سختتر امتحان میشوند؛ آنهایی که در زندگی مشکل دارند، صورت سؤال امتحانی آنها مشخص است و تنها باید جواب آن را بنویسند، هر چند که سخت است. سؤال میتواند فقر، مریضی، اعتیاد پدر، فلج بودن مادر و… باشد ولی جواب آن مشخص است، هرچند که تا میآیند جواب آن را بدهند باید خوندل بسیاری بخورند. مشکل واقعی مربوط به ماست که فکر میکنیم امتحان نمیشویم، در صورتی که داریم امتحان میشویم و سخت هم داریم امتحان میشویم، بسیار سخت. چون هم باید به دنبال سؤال بگردیم و سؤال را پیدا کنیم و سؤال را واضح کنیم و بعد هم جواب بدهیم. ما در حاشیهی زندگی بندگی میکنیم! اگر بندگی وارد متن زندگی شود، متوجه میشوید که امتحان چیست!
آیا میتوان بیتفاوت بود؟
چگونه بیتفاوت باشیم در صورتی که یکی از شاخصههای نمازگزاران در آیهی ۳۳ سورهی مبارکهی معارج «وَ الَّذِینَ هُم بِشَهاداتِهِم قائِمُونَ» است؟ یعنی:
- اولاً میروند که ببینند؛ یعنی تحمّل شهادت میکنند. مثلاً هنگامی که تلویزیون از اسرائیل یا غزه یا از فقرا میگوید، آن را رد نمیکنند و تحمل شهادت میکنند.
- ثانیاً پای آنچه که میبینند، میایستند.
بعضی از افراد اصلاً خودشان رابه نفهمی زدهاند؛ خودش را به این وادی زده است که گویا اصلاً امتحانی نیست. آدمهایی که خیال میکنند امتحان نشدهاند یا امتحان سختی ندارند، خودشان را به نفهمی زدهاند وگرنه هیچکس را نداریم که امتحان سختی نداشته باشد. یکی امتحان سختش در متن خانهی خودش است و دیگری در متن خانهی همسایهاش، یکی در کشور خودش هست و دیگری در کشور همسایهاش. امتحان در خانهی همسایه و یا کشور همسایه، امتحانهای سختی است و ایبسا سختتر از امتحان در خانهی خود و یا کشور خود باشد.
از خداوند میخواهیم به برکت ماه مبارک رمضان این توفیق را به ما بدهد که امتحان خود را بهدرستی بشناسیم و بتوانیم برای پاسخ دادن به این امتحان اقدام کنیم. وگرنه یک وقت که با خیال آسوده داریم به سمت مرگ میرویم، میبینیم که ملکالموت نزدیک است که برسد، ولی ما هنوز زیر بار امتحان سخت نرفتهایم! و بعد میگوییم «الحمدالله ما زندگی کردیم و نه امام حسین علیهالسلام را دیدیم که «هل من ناصر ینصرنی» بگوید و مجبور باشیم همچین امتحانی پس بدهیم، نه جنگ شد، نه فقر آنچنانی و…! خدایا، شکرت که امتحانهای خوب از ما گرفتی! سوالهای راحت پرسیدی!» ناگهان میبینی که ملکالموت میآید… این بسیار خطرناک است، به خودمان بیاییم، بسیار خطرناک است!
مقدمهی پیش از ارائهی سوره حجرات
هیئت قرآن و ولایت – تهران
*تابستان ۱۳۹۲ – مصادف با ماه مبارک رمضان ۱۴۳۴