متن قرآن، مطبوعاتی نیست؛ فکرکردنی است . خدا برخی مطالب را تصریح نمیکند؛ چون قرآن یک کتاب متنی و خواندنی و فکرکردنی است؛ آن چیزی را که در آن بیندیشی و به آن برسی، فرق بسیاری دارد با چیزی که صریح به تو بگویند؛ یعنی خدا یک سرنخ میدهد، بعد ناگهان در وسط سورهای که در آن با تو کار دارد، یقۀ یهود را میگیرد: یُسَبِّحُ لِلهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاَرضِ المَلِكِ القُدُّوسِ العَزِیزِ الحَكِیمِ ﴿١﴾ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنهُم یَتلُو عَلَیهِم آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الكِتَابَ وَالحِكمَةَ وَاِن كَانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٢﴾ وَآخَرِینَ مِنهُم لَمَّا یَلحَقُوا بِهِم وَهُوَ العَزِیزُ الحَكِیمُ ﴿٣﴾ ذَٰلِكَ فَضلُ اللهِ یُؤتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللهُ ذُو الفَضلِ العَظِیمِ ﴿٤﴾ مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّورَاةَ ثُمَّ لَم یَحمِلُوهَا كَمَثَلِ الحِمَارِ یَحمِلُ اَسفَارًا بِئسَ مَثَلُ القَومِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ وَاللهُ لَا یَهدِی القَومَ الظَّالِمِینَ ﴿٥﴾ قُل یَا اَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا اِن زَعَمتُم اَنَّكُم اَولِیَاءُ لِلهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن كُنتُم صَادِقِینَ ﴿٦﴾ وَلَا یَتَمَنَّونَهُ اَبَدًا بِمَا قَدَّمَت اَیدِیهِم وَاللهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ﴿٧﴾ قُل اِنَّ المَوتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنهُ فَاِنَّهُ مُلَاقِیكُم ثُمَّ تُرَدُّونَ اِلَىٰ عَالِمِ الغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُم تَعمَلُونَ ﴿٨﴾ (سورۀ جمعه). بعد از اینکه یقۀ اینها را گرفت، میفرماید: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَومِ الجُمُعَةِ فَاسعَوا اِلَىٰ ذِكرِ اللهِ.» یعنی هم نمیخواهم این به شما القاء شود که تقصیر فقط به گردن اینهاست و شما خودتان را بیتقصیر بدانید؛ هم میخواهم یقۀ اینها را بگیرم؛ و هم اینکه باید برای شما سؤال ایجاد شود که «چرا بهسراغ اینها رفت؟» لذا با سؤال بهسراغ آیات میآیید. در آنجا فرمود «ذَلِكَ فَضلُ اللهِ » (حسودی میکند)؛ در جای دیگر فرمود: «فَتَمَنَّوُا المَوتَ»؛ طلب مرگ کنید. چرا طلب مرگ؟ چون «وَلَتَجِدَنَّهُم اَحرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَیَاةٍ» (بقره: ۹۶)؛ اینها دنیاگرا هستند. «آخر خدایا، مگر تسبیح و دعاهایشان را نمیبینی؟» میگوید: «اینها ادعاست؛ بگو مرگ را طلب کنید تا ببینیم آیا شما دوستان ما هستید. بیایید نزد من «فَیُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُم تَعمَلُونَ»؛ تا به شما بگویم چه کسانی هستید.»
ببینید، اینها ذهن را درگیر میکند و این درگیر کردن ذهن و به جواب رسیدن آن، روشی است که در بسیاری از نقاط قرآن استفاده شده است. باید وقتی قرآن را میخوانید، هم تدبر کنید و هم بفهمید. تدبر یعنی چه؟ یعنی ارتباطیابی؛ یعنی پیوسته و منسجم و هماهنگ دیدن و رها نکردن و با سرنخ همراه شدن و جلو رفتن. تفکر یعنی چه؟ یعنی دائماً به معلومات فکر کردن و مجهولات را کشف کردن. خدا همهچیز را در لایۀ معلومات نپیچیده؛ بلکه در مواردی، بسیاری از چیزها در لایۀ معلومات است و جای یک معلوم خالی است و باید آن را بهوسیلۀ معلومات قبل و بعد آن بهدست بیاوری؛ باید ذهنت فعال باشد.
متن قرآن، مطبوعاتی نیست؛ بلکه متنی است فکرکردنی. طلبههایی که «الکفایه» خواندهاند، میدانند؛ در کفایه دائماً مطلبی را میگوید، سپس میگوید «فَتَاَمَّل» (تأمل کن). بعضی هم که خیلی معتقد هستند که همۀ این «فتأمل»ها از روی حکمت است، عمری را صرف کشف این موارد میکنند؛ یک کتاب در همین «فتأمل» گنجانده شده است. قرآن هم واقعاً اینگونه است؛ این را بهعنوان یک قاعده گفتم تا بدانید اگر قرآن از لوازم و اشارات استفاده میکند، برای این است که «العبارة للعوام والاشارة للخواص»؛ یعنی سعی کن خودت را مقداری بالا بیاوری.
به آیتالله جوادی آملی گفتند: «شما خیلی سنگین صحبت میکنید؛ مردم نمیفهمند؛ مقداری آسانتر صحبت کنید.» گفتند: «مردم بالاتر بیایند؛ چرا من آسان بگویم؟» حال، خدا طوری سخن میگوید که هم مردم بفهمند و کسی دستخالی نماند و هم کسی که همینطور میخواند و رد میشود، سهمش از قرآن تفاوت داشته باشد با کسی که میخواند و میایستد، پیگیری میکند، سؤال میکند، سؤال را به جواب میرساند، فکر میکند و با حواس جمع جلو میرود. هرقدر هم بیشتر توقف کنید، این اقیانوس انتها ندارد و باز هم بیشتر نصیب شما میشود؛ تمام نمیشود و میبینید که بازهم معارف دارد.
علی صبوحی طسوجی
درسگفتار سوره مبارکه صف
پاییز ۱۳۹۲
۲ دیدگاه. جدید
این متنها خیلی خوبن. ممنون میشم همینطوری ادامه بدید و این متنها رو بگذارید.
این متنها بهتدریج از سخنرانیها و آثار حجة الاسلام صبوحی استخراج و در سایت درج خواهند شد.