وبگاه رسمی حجة الاسلام علی صبوحی

فرازهایی از خطبه منای امام حسین (ع) (فایل ۱۹ از سطح ۵ سال ۱۴۰۱)

به حول و قوه الهی دوره جدید آموزش معرفتی تدبر در قرآن با تدریس استاد علی صبوحی از تابستان ۹۸ با حضور ۲۵۰ نفر از قرآن آموزان در شهرک شهید محلاتی تهران آغاز شد. این دوره به نام شهید بزرگوار مدافع حرم شهید شعبان نصیری مزین شد. دوره های تدبر در قرآن شامل شش سطح است که طی آن قرآن آموزان با نظام ۶۸ سوره قرآن که حدود ۵ جزء قرآن را شامل می شود آشنا می شوند.

سطح پنج این دوره از خرداد تا شهریور ۱۴۰۱ طی ۱۲ هفته در مسجد ولیعصر (عج) شهرک شهید محلاتی برگزار شد. در این سطح نظام منسجم سوره های نجم تا حدید بر اساس کتاب جلد دو تدبر در قرآن تدریس شد.

در فایل نوزدهم سطح پنج (هفته هشتم)، فرازهایی از خطبه منا امام حسین علیه السلام بیان می شود و مباحثی مبنایی حول قیام امام حسین علیه السلام مطرح می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

 بنده هم برای اینکه این جلسه ذکر مصیبت سیدالشهدا علیه‌السلام کامل‌تر شود، بخشی از ترجمه خطبه حضرت در منا را از رو می‌خوانم.

بخشی از خطبۀ منا

بعد از اینکه حضرت در منا خطاب به علما و بزرگان جهان اسلام مطالبی را در فضیلت اهل‌بیت علیهم‌السلام یادآوری فرمودند، این‌طور خطاب کردند:

ای مردم از آنچه خدا به آن، اولیای خود را پند داده، پند گیرید؛ مانند بدگویی او از دانشمندان یهود، آنجا که می‌فرماید: «چرا دانشمندان الهی آنان را از گفتار گناهشان بازنمی‌دارند؟ (لَولَا يَنهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحبَارُ عَن قَولِهِمُ الإِثمَ – مائده: ۶۳)» و می‌فرماید: «از میان بنی‌اسرائیل آنان که کفر ورزیدند، لعنت شدند (لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن بَنِي إِسرَائِيلَ – مائده: ۷۸)» تا آنجا که می‌فرماید: «چه بد بود آنچه می‌کردند (لَبِئسَ مَا كَانُوا يَفعَلُونَ – مائده: ۷۹)» و بدین‌سان خداوند آنان را نکوهش کرد. چون آنان از ستمگرانِ میان خود، کارهای زشت و فساد می‌دیدند و آن‌ها را نهی نمی‌کردند؛ به طمع آنچه از آن‌ها به ایشان می‌رسید و از بیم آنچه از آن می‌ترسیدند؛ بااینکه خدا می‌فرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید (فَلَا تَخشَوُا النَّاسَ وَاخشَونِ – مائده: ۴۴)»؛ و می‌فرماید: «مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگر هستند؛ به کارهای پسندیده وا‌می‌دارند و از کارهای ناپسند بازمی‌دارند (وَالمُؤمِنُونَ وَالمُؤمِنَاتُ بَعضُهُم أَولِيَاءُ بَعضٍ يَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ – توبه: ۷۱)». بااین‌حال این‌ها به‌خاطر ترس و به‌خاطر طمع، از نهی از منکر و امر به معروف خودداری کردند؛ پس در قرآن نکوهش شدند.

خدا امر به معروف و نهی از منکر را که تکلیف واجبی است، از خود آغاز کرده است؛ زیرا می‌دانست که اگر این فریضه ادا شود و برپا گردد، همۀ فرایض از آسان و دشوار برپا شوند؛ چراکه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است؛ همراه رد مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت‌المال و غنائم و گرفتن زکات از جای خود؛ و صرف آن در مورد بسزای خود.

سپس شما ای گروه نیرومند، دسته‌ای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروف هستید؛ و به‌وسیلۀ خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از آن حساب می‌برد؛ و ناتوان شما را گرامی می‌دارد؛ و آنان که هم‌درجۀ شما هستند و بر آنان حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می‌دارند. شما واسطه حوائجی هستید که از خواستارانشان دریغ می‌دارند؛ و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه گام برمی‌دارید‌‌‌. آیا همۀ این‌ها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حق خدا قیام کنید؟ (حضرت به علما و بزرگان جهان اسلام، می‌فرماید شما مورداحترام امت هستید و علت این احترام این است که مردم توقع دارند شما به حق خدا قیام کنید و کاری برای مردم بکنید، قدمی برای خدا بردارید) اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده‌اید؛ از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته‌اید و به پندار خود، حق خود را گرفته‌اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا -که آن را آفریده- به مخاطره انداخته‌اید و نه برای رضای خدا با عشیره‌ای درافتاده‌اید. آیا شما به درگاه خدا، بهشت و هم‌نشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟

ای آرزومندان به درگاه خدا، من می‌ترسم از کیفری از کیفرهای او که بر شما فرود آید؛ زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافته‌اید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به‌وسیلۀ خدا بر شما شناسانده می‌شود، گرامی نمی‌دارید (یعنی شما به‌خاطر خدا مورداحترام هستید؛ اما امامتان را درنمی‌یابید)؛ بااینکه خود به‌خاطر خدا در میان مردم احترام دارید. شما می‌بینید که پیمان‌های خدا شکسته شده و نگران نمی‌شوید؛ بااینکه برای یک نقض پیمان پدران خود به هراس می‌افتید؛ می‌بینید که پیمان رسول خدا خوار و ناچیز شده و کورها و لال‌ها و ازکارافتاده‌ها در شهرها رها شده‌اند و رحم نمی‌کنید و درخور مسئولیت خود کار نمی‌کنید و به کسانی که در آن راه تلاش می‌کنند، وقعی نمی‌نهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسوده‌اید. همۀ این‌ها، همان جلوگیری و بازداشتن دسته‌جمعی است که خداوند بدان فرمان داده و شما از آن غافل هستید.

مصیبت شما از همۀ مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا شما در حفظ منزلت علما مغلوب شدید. کاش در حفظ آن تلاش می‌کردید. این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (همان پست‌های کلیدی)، به‌دست عالمان خداست که بر حلال و حرام خدا امین هستند و از شما این منزلت را ربودند؛ و آن از شما ربوده نشد، مگر به‌واسطۀ تفرق شما از حق و اختلاف شما در سنت پیامبر؛ بااینکه دلیل روشن بر آن داشتید.

و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه‌ها را تحمل می‌کردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده می‌شد؛ و از جانب شما به جریان می‌افتاد و به شما برمی‌گشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور دین خدا را به آن‌ها سپردید تا به شبهه کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.

فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا -که از شما جدا خواهد شد- آنان را بر این منزلت چیره کرده است. بدین‌سان ضعیفان را به‌دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساختند و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کرده‌اند. در امور مملکت به رأی خود تصرف می‌کنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید می‌آورند. به‌سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار، در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آن‌ها سخن می‌گوید. سرتاسر کشور اسلامی بی‌پناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آن‌ها هستند؛ مردمی که هیچ دست برخوردکننده‌ای را از خود نرانند. آنان که برخی زورگو و معاند هستند و برخی بر ناتوان، سلطه‌گر و تندخو هستند؛ فرمانروایانی که نه خداشناس‌اند و نه معادشناس.

شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که دیار اسلامی در اختیار فریب‌کاری نابکار و مالیات‌بگیری ستمگر و فرمانروایی بی‌رحم بر مؤمنان است. پس خدا در آنچه ما کشمکش داریم، حاکم است و در آنچه اختلاف داریم داوری می‌کند.

خدایا تو می‌دانی که آنچه از ما سر زد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بی‌ارزش دنیا نیست؛ بلکه از آن رو است که نشانه‌های آیین تو را بنمایانیم و سروسامان‌بخشی را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم؛ تا بندگان ستمدیدۀ تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.

و شما ای مردم، اگر ما را در این راه مقدس، یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران بیش‌ازپیش بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خدا ما را بس است و بر او توکل داریم و به‌سوی او بازمی‌گردیم و سرانجام به‌سوی اوست.

این یکی از سخنرانی‌های حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در منا و در مکه است؛ قبل از اینکه از مکه به سمت کوفه حرکت کنند. خطاب به بزرگان جهان اسلام که آن روز در مکه و منا جمع و مخاطب حضرت بودند؛ ولیکن کسی با حضرت همراه نشد؛ یعنی حضرت با وجود این سخنرانی، همان‌طور با همان جماعت اندک به سمت کوفه راه کج کردند؛ قبل از اینکه حج خود را تمام کنند.

همچنان این پرچم در اهتزاز است

راهی که حضرت آغاز کردند و در آن راه قدم نهادند و انقلاب و قیامی که شروع کردند، به‌طور حتم به پایان خود نرسید؛ این قیام با شهادت حضرت وارد فصل جدیدی شد و هنوز هم که هنوز است، بعد از ۱۴۰۰ سال، همچنان پرچم قیام حضرت در اهتزاز است و این مکتب و این انقلاب، یاران خود را می‌طلبد. مردان و زنان الهی را می‌طلبد که بپیوندند و همراه شوند تا زمانی که آن هدف، یعنی حاکمیت توحید و عدالت محقق شود. این قیام ادامه دارد.

از مهم‌ترین علل عزاداری عاشورا؛ زنده نگه داشتن این قیام

به‌طور حتم یکی از مهم‌ترین فلسفه‌ها و حکمت‌های عزاداری بر سیدالشهدا علیه‌السلام، که جزء آداب‌ورسوم و فرهنگ دیرینۀ مسلمین و شیعیان است، زنده نگه‌داشتن این قیام و این انقلاب است که به فراموشی سپرده نشود و یادمان باشد که حضرت پرچمی را برای هدفی بلند کردند که آن هدف هنوز به‌طور کامل در جهان اسلام و در جهان بشریت محقق نشده است. مطمئناً حضرت فقط جهان اسلام آن روز را هدف خود قرار نداده بودند؛ بلکه آن گام اول بود و بعد از آن، جهان بشریت مدنظر بود؛ همان کاری که اگر روزی امام زمان علیه‌السلام قیام کنند، برای همان قیام می‌کنند.

راه، طولانی است…

این هدف محقق نشده؛ امروز در جهان اسلام و در جهان بشریت خبری از حاکمیت عدالت نیست. در مملکت ما هم امروز پرچمی را که چهل‌وچند سال قبل از این برای برپایی عدالت افراشته شده است، خطرات زیادی تهدید می‌کند. ان‌شاءالله که این پرچم همچنان پای آرمان عدالت بماند؛ در اهتزاز باشد؛ و خدای‌نکرده دنیا و دنیاگرایی، صاحبان این پرچم را گرفتار نکند. این پرچم تا رسیدن به هدفش در همین یک کشور از جهان اسلام، هنوز راه طولانی و دشمنان زیادی دارد؛ تا چه رسد که در جهان اسلام بخواهد مسلط باشد؛ تا چه رسد که بر جهان بشریت بخواهد حق و عدالت حاکم شود. راه، راهی طولانی است.

همه مخاطب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام هستند

در مقام تطبیق، مخاطب سخنرانی سیدالشهدا علیه‌السلام فقط عالمان و بزرگان آن زمان نبودند؛ بلکه همۀ عالمان و همۀ کسانی هستند که چیزی از دین و حق و عدالت فهمیده‌اند؛ تا با حضرت در این قیام همراهی کنند.

مراقب نگاه منفعت‌طلبانه به عاشورا باشیم

 آنچه ما گاهی از آن دل‌خسته می‌شویم، این است که متأسفانه در طول زمان، به‌خاطر برخی مسائل و دست‌ها و نگاه‌هایی، در بخش‌هایی از جهان اسلام و در جریان‌هایی از جهان اسلام، تبدیل و جابه‌جایی صورت گرفته است؛ یعنی مردم بیش‌تر با نگاه عافیت‌طلبانه، فردی و منفعت‌جویانۀ مادی به این مقوله‌ها نگاه می‌کنند. این نگاه اگر جبران و اصلاح نشود، خطر است. بدون شک در دوران حکومت حق و عدل، قبل از هر چیزی، باید مردان و زنان الهی به «هل من ناصر» اولیای الهی و «هل من ناصر» اهل‌بیت علیهم‌السلام لبیک بگویند و پای آرمان توحید و عدالت، ولایت‌مدارانه بایستند. یعنی آن نگاه اصلی که باید در مکتب عاشورا دنبال شود، نگاه یاری رساندن، لبیک گفتن و جان و مال دادن برای اهداف این مکتب است.

نگاه‌های دیگری که بخواهد از این دستگاه، صرفاً جلوه‌ای بسازد که این جلوه تعریفش این باشد که «مشکلات من را حل کند»، صحیح نیست. نمی‌گوییم در فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام و در مزاج شریف ایشان و در عزاداری‌ها حاجت نمی‌دهند یا توجه نمی‌کنند؛ چرا؛ این برکت‌ها همه هست؛ اما این‌ها اصل نیست؛ فرع است؛ این‌ها آن پذیرایی و نقل‌وشیرینی صحنه است؛ اصل ماجرا این است که ما باید آماده جان‌فشانی در این مکتب و در راه این مکتب باشیم.

الآن شما یک مطالعۀ عراق‌شناسی که داشته باشید، می‌بینید در آن مملکت نه وحدتی می‌آید؛ نه عدالتی می‌آید؛ نه آرامشی می‌آید و نه امنیتی می‌آید؛ مردم یک روز در حاکمیت بعثی‌ها؛ بعد از بعثی‌ها جور دیگر؛ هرروز به سمتی کشیده می‌شوند؛ تکلیفشان با خودشان حتی معلوم نیست؛ معلوم نیست دنبال چه هستند؛ چه می‌خواهند؛ در مملکت خودشان نمی‌توانند بر اساس اسلام، یک آرامش نسبی حتی به وجود بیاورند؛ درحالی‌که بالاترین نگاه ارتباطی و انتصابی به مکتب سیدالشهدا را از نظر وجود حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام دارند. بالأخره حرم سیدالشهدا علیه‌السلام، حرم حضرت عباس علیه‌السلام، نجف، کاظمین و سامرا در آنجا واقع است؛ بالاترین انتصاب را دارند؛ بالاترین نسبت جغرافیایی و نسبت فرهنگی را دارند. پس چرا این‌گونه است؟ چون روی فروع سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ نه روی اصول. پیش هرکدام که می‌روید، نگاهشان این است که مریض شدم شفا بگیرم! شما می‌خواهید چه کنید؟ برنامۀ شما چیست؟ یعنی اینجا فقط یک بنگاه شفا و معاملات و ازدواج است؟!!! چه‌کار می‌کنید؟ یک تکانی به خودتان بدهید؛ مسلمان هستید؛ شیعه هستید؛ این مکتب، مکتب قیام در مقابل ظلم است. بعد ظلم‌پذیری دارید؛ ظلم کردن دارید؛ بروید و ببینید کجای کار دارد می‌لنگد که این سرمایه در وهله اول به‌دست شما است؛ اما خروجی نمی‌دهد. کجای کار دارد می‌لنگد؟

سیدالشهدا علیه‌السلام را هم برای نان دعوت کردند!

همان زمان هم که سیدالشهدا علیه‌السلام را دعوت کردند، برای نان دعوت کردند؛ و آنگاه‌که دیدند نانشان به خطر افتاد، ایشان را کشتند. بنا بود شما جان بدهید، نه نان بخورید! تا دیدند جان به خطر افتاد و نان و آبرو به خطر افتاد، محاصره کردند و کشتند همانی را که دعوت کرده بودند. ما عاشورا برای همین گریه می‌کنیم. اگر غیر از این است و من اشتباه می‌گویم، بگویید اشتباه می‌گویی. عاشورا جمع می‌شویم و می‌گوییم «همان‌هایی که دعوت کرده بودند به شهادت رساندند». غیر از این هم نیست. کوفی‌ها کشتند. در هیچ تاریخی ننوشته است که از شام لشکر آمد؛ در هیچ تاریخی. کوفی‌ها محبان این‌ها بودند؛ مردم این‌ها بودند؛ دعوت‌کنندگان این گروه بودند؛ حساب کوفه از کل جهان اسلام جدا بود. نه از مدینه توقع می‌رفت؛ نه از مکه توقع می‌رفت؛ نه از عراق توقع می‌رفت؛ نه از ایران توقع می‌رفت؛ اما کوفه پایگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام بود؛ مقر حکومت حضرت علی علیه‌السلام بود؛ خاطرۀ عدالت علی علیه‌السلام را با خودش داشت. این‌ها به‌عنوان پیشتازان جبهه اسلام دعوت کرده بودند؛ اما وقتی عبیدالله -که خدا لعنتش کند- با زر و زور و تزویر آمد، این مردم را از کار انداخت؛ فلج کرد؛ و آن اتفاقی که نباید افتاد.

باز هم از این نگاه دست برنمی‌داریم!

ولی باز از این نگاه دست برنمی‌داریم! چون هدف را گم کرده‌ایم. فکر می‌کنیم هدف، گریستن است. گریستن هدف نیست؛ یک قطره اشک معنادار بر سیدالشهدا علیه‌السلام، زمین و زمان را جابه‌جا می‌کند؛ کوه‌ها را تکان می‌دهد؛ انسان را متحول می‌کند؛ جامعه را متحول می‌کند؛ اما اگر یک کیلو اشک بریزید و نفهمید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد؛ فقط تخلیه می‌شوید و برای آرامش روانی و عصبی شما خوب است! عیبی ندارد اگر مردم گریه نکنند؛ ولی عیب دارد اگر نفهمند که چه شد. این مسئله مهم است.

دربارۀ قیام عاشورا مطالعه کنیم

اینکه عرض می‌کنم، جنبۀ نصح و دلسوزی دارد؛ خدای‌نکرده جنبۀ بددلی در آن نیست. به‌خصوص در این ایام، هر فرصتی که برایتان دست می‌دهد، دربارۀ این قیام مطالعه کنید. سیرۀ خود ما این است، همین ایام که می‌رسد، در خانه، هر چند وقت، هرروز، یک باری، دو باری، به اندازه‌ای که فرصت حاصل می‌شود، خطبه‌ای از سیدالشهدا، از حضرت سجاد، از حضرت زینب علیهم‌السلام، از فلسفه قیامشان، چیزی از این تاریخی که باید بدانیم و که اگر ندانیم، ماجرا و مطلب را اشتباه می‌گیریم، می‌خوانیم؛ بررسی می‌کنیم؛ راجع به آن صحبت می‌کنیم؛ اشک هم البته می‌ریزیم. در محافل و مجالس هم همین‌طور. خیلی هنوز مانده تا ما همراه بشویم.

همراهی‌مان کم است

 بعضی‌ها می‌گویند فلسفه قیام سیدالشهدا علیه‌السلام باید گفته شود. گفتنِ تنها کافی فقط نیست. خیلی گفته شده؛ پس چرا به اندازۀ کافی همراه نمی‌شویم؟ این مسئله است. چرا همراهی ما کم است و در جاهایی ضعیف می‌شویم؟ البته اگر بخواهید در جهان اسلام مقایسه کنید، باز هم هیچ ملتی به اندازۀ ملت مسلمان ایران در طول تاریخ با این مکتب و با این انقلاب همراه نبوده است؛ یعنی اگر بخواهیم نمره بدهیم، باز نمرۀ ملت مسلمان ایران در این مسئله، الحمدلله رب العالمین خیلی بالاتر است. نمونه‌اش دفاع مقدس است، نمونه‌اش انقلاب اسلامی است که مردم ایران ثابت کردند که پای این آرمان ایستاده‌اند. همین الآن هم همین است؛ ولی باز هم این تا تحقق اهداف سیدالشهدا علیه‌السلام، هنوز کم است. کار خیلی هست.

  • خدایا قسمت می‌دهیم به آبروی سیدالشهدا علیه‌السلام به ما توفیق بذل مال و جان در مکتب سیدالشهدا، توفیق همراهی حقیقی با آن امام بزرگوار و انقلاب آن امام بزرگوار را عنایت بفرما؛
  • توفیق یاری این امام بزرگ و یاران این امام بزرگ در طول تاریخ به ما عنایت بفرما؛
  • توفیق یاری انقلاب خودمان، دلسوزان انقلاب خودمان، رهبر عزیز خودمان برای برپایی عدالت، برای مبارزه با ظلم، برای جلوگیری از فساد به ما عنایت بفرما؛
  • هر دستی، هر فکری، هر تریبونی، هر گروهی، هر پستی، هر میزی که برخلاف آرمان حق و عدالت حرکت می‌کند، خدایا دست صاحبش را از آن کوتاه بفرما؛ آن‌ها را به سزای اعمالشان برسان؛
  • شایستگان را بر ما و امور ما و امور جهان اسلام مسلط بفرما.

جهت تعجیل در فرج امام زمان علیه‌السلام، شادی قلب نازنین حضرت، سلامتی وجود مقدسشان اجماعاً صلوات بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

لازم به ذکر است تمامی کلاس های آموزشی تدبر در سطح کشور با حمایت های مردمی به صورت رایگان برگزار می شود. همچنین محصولات صوتی و تصویری تدبر، به صورت رایگان در اختیار عموم قرار می گیرد.

چنانچه مایل هستید در این نهضت مردمی سهیم باشید می توانید در قالب حمایت های نقدی، خمس، وقف، قرض الحسنه، نذر و … در گسترش فرهنگ تدبر در قرآن کریم سهیم باشید.
برای اطلاعات بیشتر لطفا به سایت نهضت تدبر مراجعه کنید.

http://www.nehzattadabor.com

دسته‌بندی: ‌
امام حسین علیه‌السلامدوره تدبر در قرآن کریم سطح پنج (سال 1401)
برچسب: ‌ آموزش تدبر، ‌آموزش سطح پنج، ‌آموزش سطح پنج تدبر، ‌امام حسین علیه السلام، ‌حج امام حسین علیه السلام، ‌خطبه منا، ‌سطح پنج تدبر، ‌شهرک شهید محلاتی، ‌عاشورا، ‌عبرتهای عاشورا، ‌قیام عاشورا، ‌محرم
ارسال برای دیگران
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up