وبگاه رسمی حجة الاسلام علی صبوحی

مانع بزرگ ترویج قرآن (فایل ۲۵ از سطح ۵ سال ۱۴۰۱)

به حول و قوه الهی دوره جدید آموزش معرفتی تدبر در قرآن با تدریس استاد علی صبوحی از تابستان ۹۸ با حضور ۲۵۰ نفر از قرآن آموزان در شهرک شهید محلاتی تهران آغاز شد. این دوره به نام شهید بزرگوار مدافع حرم شهید شعبان نصیری مزین شد. دوره های تدبر در قرآن شامل شش سطح است که طی آن قرآن آموزان با نظام ۶۸ سوره قرآن که حدود ۵ جزء قرآن را شامل می شود آشنا می شوند.

سطح پنج این دوره از خرداد تا شهریور ۱۴۰۱ طی ۱۲ هفته در مسجد ولیعصر (عج) شهرک شهید محلاتی برگزار شد. در این سطح نظام منسجم سوره های نجم تا حدید بر اساس کتاب جلد دو تدبر در قرآن تدریس شد.

در فایل بیست و پنجم سطح پنج (هفته دهم)، سخنی درباره مانع بزرگ ترویج قرآن بیان می شود.

ببینید بنده تشخیص خودم را عرض می‌کنم؛ از طرف خودم پاسخ می‌دهم؛ من مطمئن هستم که این کار بر عهدۀ قرآن و عمومی شدن علم به قرآن و فرهنگ انس با قرآن و تدبر در قرآن در متن جامعه است؛ یعنی روشی که دین پیش‌بینی کرده، این است که آن فهم مبنایی، زیرساختی و قانونیِ اساسی از دین، عمومی باشد؛ یعنی قرآن نیامده است بگوید «این قانون اساسی، مال امام و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است؛ آن‌ها خودشان به شما می‌گویند چه‌کار کنید»؛ بلکه فرموده «این قانون اساسی است در دست همۀ شما؛ همه بخوانید؛ همه بفهمید؛ امام و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌گویند که چه‌کار کنید».

خواندن قرآن مهم‌تر است یا فهمیدنش؟

مثال ساده‌ای بزنم: ازنظر عقل شما، خواندن این کتاب مهم‌تر است یا فهمیدنش؟ تعداد آیه‌هایی که می‌فرماید «بفهمید» و تعداد آیاتی که می‌فرماید «بخوانید»، کدام بیشتر است؟ «بخوانید» یا «بفهمید»؟ «بفهمید» بیشتر است. در روایاتی که به‌دست ما رسیده است، روایاتی که می‌گویند «بخوانید» بیشتر است یا روایاتی که می‌گویند «بفهمید»؟ روایاتی که می‌گویند «بخوانید» و «گوش دهید»؛ هزاران روایت داریم که «بخوانید». روایات «بفهمید»، شاید به اندازۀ عدد انگشت‌های دو دست نشود! روایاتی دربارۀ خواندن قرآن هست با ثواب‌های عجیب‌وغریب؛ ثواب‌های فوق‌العاده فوق‌العاده زیاد!

از اهل‌بیت علیهم‌السلام روایت شده که در طول تاریخ، افراد زیادی دخالت می‌کنند که حرف‌های ما آن‌گونه که بوده به شما نرسد؛ یک علتش این است که بعضی حرف‌های ما را که می‌بینند به نفعشان نیست، بازگو نمی‌کنند؛ بازنشر نمی‌دهند؛ تکرار نمی‌کنند. از آن‌ها چند تا رسیده است؟ مثلاً ۱۰ تا. اما آن در حرف‌های دیگر که کاری با ثروت و قدرت و موقعیت آن‌ها ندارد، می‌دمند؛ چند تا هم می‌گذراند روی آن حرف‌ها و با آن‌ها سعی می‌کنند شما را مشغول کنند. پس باید روایات را به قرآن عرضه کنیم. عرضه به قرآن یعنی اگر صدهزار روایت ببینم که نتیجه‌اش این باشد که «خواندن قرآن از فهمیدنش مهم‌تر است»، می‌گویم: «این را دارند به من تحمیل می‌کنند؛ این رأی امام من نیست. برخی در طول زمان، به‌خاطر منافعشان این قسمت از دین را بزرگ کردند و آن قسمت از دین را کوچک نگه داشتند؛ کاریکاتور درست کردند؛ که خروجی‌اش این بشود که امروز یک میلیارد و چند صد میلیون مسلمان قرآن را بخوانند و توسری هم بخورند! قرآن را بخوانند و از همه‌چیز هم عقب باشند! قرآن بخوانند تصمیم‌گیرشان هم کس دیگری باشد و امپراتور خانه‌های من و شما بشود مایکروسافت و گوگل؛ برای من و شما تصمیم بگیرند؛ به‌جای ما فکر کنند؛ به‌جای ما حرف بزنند؛ به‌جای ما عمل کنند؛ بچه‌های ما را خط بدهند و جلو ببرند؛ ما هم قرآن را بخوانیم! آن‌ها دارند این بلا را سر ما می‌آورند». این می‌شود نتیجۀ عرضه. من می‌گویم قرآن متکفل این مسئله است.

مانع، چیست؟

من مانعی که امروز می‌شناسم در مقابلش چیست؟ ما چند سال تدبر قرآن را گفتیم. سال اول دیدند که اشتیاق بسیاری ایجاد شد. با ما تماس گرفتند که راجع به محتوایی که ارائه می‌دهید، باید سؤالاتی را پاسخ بدهید. گروهی آمدند برای سؤال و جواب و… . آخر سال دوم متوجه شدم تعدادی از اساتید قرآن را مأمور کرده‌اند که به کلاس‌های تدبر بروید و ببینید این‌ها چه می‌گویند؛ برای مچ‌گیری؛ اما خود این اساتید هم جذب شدند و گفتند: «ما تابه‌حال قرآن را این‌گونه نخوانده بودیم؛ این‌گونه ندیده بودیم؛ قرآن هم دارد حرف می‌زند. اینکه دارد حرف می‌زند، جالب است». سال سوم بود؛ به من گفتند این‌گونه نمی‌شود؛ باید بیایید اینجا جواب پس بدهید. گفتم چشم. کمیته علمی قرآنی تشکیل دادند؛ چند نفر استاد نشستند و گفتند ما کمیته قرآن هستیم. دیدم دوربین هم روشن بود؛ مانند یک جلسه بازجویی. شروع کردند که شما چه می‌گویید؟ این حرف چیست؟ این فلان چیست؟ و… . کتاب‌ها هم دست آن‌ها بود. بعد از اینکه کلی اشکال کردند، گفتم من یک پیشنهاد می‌دهم: اشکال علمی مطرح کنید تا من جواب بدهم. این چه گفته و آن‌یکی چه گفته که نمی‌شود حرف. اشکال علمی شما به کجای روش است؟ به کجای مبنا است؟ به کجای محتوا است؟ اشکال علمی بگیرید. یک جلسه تمام شد، نتیجه نداد؛ داشتند محکوم می‌کردند؛ گفتم این‌گونه نمی‌شود؛ جلسۀ دومی هم ترتیب دهید و بگذارید این دفعه من حرف بزنم. بعد از فاصله‌ای، جلسه دوم را ترتیب دادند. بنده می‌خواستم حرف بزنم، اجازه نمی‌دادند. جلسۀ دوم هم تمام شد. گفتند ما خروجی کمیته را به شما خواهیم گفت. بعد از مدتی خروجی کمیته بیرون آمد؛ گفتند: «این کار بدعت است! اینکه شما خودتان قرآن را بفهمید عیبی ندارد؛ شما طلبه و متخصص هستید؛ قرآن را می‌فهمید؛ اما اینکه می‌آیید کلاس برگزار می‌کنید و به مردم می‌گویید که شما هم می‌توانید قرآن را بخوانید و بفهمید، بدعت است».

یعنی رسماً نگران‌های دینی ما، می‌ترسند از اینکه مردم، قرآن را بخوانند و بفهمند. حالا یک‌قسمتی از ترس شما می‌تواند درست باشد؛ اما جایی که یک ورود بی‌ضابطه، بی‌قاعده، باری‌به‌هرجهت، به این شکل که هرکس هرچه خواست بگوید، باشد؛ اما ما آمدیم ضابطه، قاعده، روش، مبنا، طریق و… مشخص کردیم. مثلاً حرفی را می‌گویم به فلان دلیل اشتباه است و حرف دیگری به فلان دلیل صحیح است؛ یعنی بر اساس دلیل داریم با هم صحبت می‌کنیم. اگر بنا نیست این کتاب را بخوانیم و بفهمیم؛ اگر بنا نیست راجع به آن مباحثه کنیم؛ اگر بنا نیست فکر ما را روشن کند، این کتاب به چه‌کار می‌آید؟ با همین دلیل، تدبر را جمع کردند و انداختند بیرون؛ تمام!

در تضاد با اصل اسلام و اصل حوزه نیستیم؛ ولی با منافع عده‌ای که نانشان را از ناآگاهی مردم درمی‌آورند؛ نانشان را از جهالت مردم می‌گیرند، چرا. بگذار بفهمد؛ اگر فهمید، از تو مطالبه می‌کند؛ سؤال می‌کند و تو باید جواب دهی؛ این سخت است. مدیریت کردن مردم آگاه، کار آسانی نیست؛ چون سؤال می‌کنند؛ مطالبه می‌کنند و در جامعه حضور دارند. به‌جای اینکه خودت را مسئول‌تر کنی، می‌گویی «به مردم نگو قرآن را بخوانید و بفهمید؟» مگر آقای رحیم‌پور ازغدی در حوزه چه گفته است که طومارش را پیچیدند؟ گفت: «این حوزه خروجی‌اش سکولار است؛ دارید سکولار تربیت می‌کنید». متدینی که کاری به جامعه نداشته باشد؛ کاری به سیاست نداشته باشد، سکولار است. با یک بیانیه طومارش را پیچیدند. این چه فضایی است؟ البته من تا یکجایی حق می‌دهم؛ می‌گویم اگر کسی دلسوز دین باشد، باید مراقب باشد که افرادی به نام قرآن، مردم را به انحراف نکشند؛ به نام حدیث به انحراف نکشند؛ به نام فلسفه به انحراف نکشند؛ به نام کلام به انحراف نکشند؛ به نام عرفان هم به انحراف نکشند. چطور همۀ دروازه‌ها باز است و فقط دروازۀ قرآن مانده است؟! خب جلوی بقیۀ دروازه‌ها را هم بگیرید.

به‌خاطر سوء‌استفادۀ عده‌ای که نباید باب آگاهی را بست

در جمع حوزوی گفتند قاتل شهید مطهری استناد به قرآن کرده؛ قرآنی بوده. گفتم آن‌کسی هم که ارادۀ قتل امام را کرده بود، فقیه بود؛ پس در فقه را ببندید! فلان منحرف، کلامی بود؛ پس در کلام را هم ببندید…! آخر این چه حرفی است که فلان قاتل چون قرآنی بوده است، در قرآن را ببندیم؟ این چه استدلالی است؟ هرکسی می‌تواند از آگاهی، سوء‌استفاده یا حسن‌استفاده کند. به‌خاطر سوء‌استفادۀ عده‌ای از آگاهی که باب آگاهی را نمی‌بندند. به‌خاطر یک بی‌نماز که در مسجد را نمی‌بندند. بله؛ قرآن برای بعضی‌ها مایۀ سوءاستفاده است؛ و خود قرآن این را پیش‌بینی کرده است؛ می‌فرماید: «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم زَيغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنهُ ابتِغَاءَ الفِتنَةِ وَابتِغَاءَ تَأوِيلِهِ» (آل‌عمران: ۷)؛ یعنی اگر کسی مرض و غرض داشته باشد، از همین قرآن به راه انحراف می‌رود. آیا این معنی‌اش این است که قرآن را تدبر نکنیم؟ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: «مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ تَدَبَّرُوا اَلقُرآنَ وَاِفهَمُوا آيَاتِهِ» (خطبۀ غدیر)؛ یعنی ای مردم، در قرآن تدبر کنید و آیات آن را بفهمید.

رفتم ستاد ائمۀ جمعه، قسمت آموزش؛ گفتم: «بگذارید خطبای شما قرآن را یاد بگیرند؛ خدا در قرآن می‌فرماید: «يَتلُو عَلَيهِم آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتَابَ وَالحِكمَةَ» (جمعه: ۲). این سورۀ جمعه است؛ خطبه‌ها باید قرآنی باشد». گفت چگونه؟ سورۀ جمعه را برای او گفتم؛ گفتم این‌گونه؛ مردم باید قرآن را تدبری یاد بگیرند و خطبه‌های نماز جمعه جای آن است. به من جواب داد که شما نماز جمعه را با کلاس درس اشتباه گرفته‌اید! گفتم احیاناً شما نماز جمعه را با تقویم گویا اشتباه نگرفته باشید! امروز روز پرستاری است؛ دیروز روز فلان بود…! یک مقدار قرآن را برای مردم بگویید؛ کجا می‌خواهید قرآن را بگویید؟ چه موقع می‌خواهید بگویید؟

یک درصد جامعه حتی یک درصد قرآن را بلد نیست؛ بعد می‌خواهد ظهور اتفاق بیفتد؟ ظهور چگونه اتفاق می‌افتد؟ ظهور که ناگهانی نیست؛ مبانی و مقدمات دارد؛ درک عمومی می‌خواهد. اگر بنا بود این‌گونه ظهور شود، اصلاً غیبت نمی‌شد. با این وضع اگر می‌خواست ظهور بشود، همان موقع می‌شد.

ما می‌گوییم کمترین کاری که باید انجام شود، این است که به‌جای اینکه مردم را از قرآن بترسانیم، راه و چاه درست مواجهه با قرآن را یاد مردم بدهیم؛ بگذاریم مردم بیایند؛ یاد بگیرند؛ مأنوس شوند و بعد مطالبه کنند. آن‌وقت جامعه به رشد و پیشرفت خودش خواهد رسید.

لازم به ذکر است تمامی کلاس های آموزشی تدبر در سطح کشور با حمایت های مردمی به صورت رایگان برگزار می شود. همچنین محصولات صوتی و تصویری تدبر، به صورت رایگان در اختیار عموم قرار می گیرد.

چنانچه مایل هستید در این نهضت مردمی سهیم باشید می توانید در قالب حمایت های نقدی، خمس، وقف، قرض الحسنه، نذر و … در گسترش فرهنگ تدبر در قرآن کریم سهیم باشید.

برای اطلاعات بیشتر لطفا به سایت نهضت تدبر مراجعه کنید.
http://www.nehzattadabor.com

دسته‌بندی: ‌
آخرین اخباراخبار برگزیدهدوره تدبر در قرآن کریم سطح پنج (سال 1401)سایر سخنرانی‌ها
برچسب: ‌ آسیب شناسی، ‌ترویج قرآن، ‌شهرک شهید محلاتی
ارسال برای دیگران
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up