«تدبر در قرآن؛ لازمه تداوم انقلاب» موضوع سخنرانی استاد علی صبوحی است که به دعوت بسیجیان شهر لواسان انجام شد. استاد علی صبوحی در همایش بسیجیان لواسان درباره نسبت انقلابیگری و قرآن سخنرانی کردند. در این سخنرانی پرشور، استاد درباره نظام سوره نور که فرآیند تثبیت عفاف و حجاب در جامعه است، سخن گفتند و سپس درباره آسیبهای نظام سرمایهداری و تقابل آن با عدالت سخن گفتند.
فهرست مطالب
أَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ، بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرَّحِیم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا وَنَبِیِّنَا حَبیبِ إِلهِ العالَمین أَبوالقاسِمِ مُصطَفی مُحَمَّد وَعَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَلَعنَتُ الله عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الْآنَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّین.
یک سؤال مهم
یک سؤال بهعنوان مقدمه ورود به بحث: نسبت جریانهای ارزشی، انقلابی و جریانهای مدافع مقاومت، مدافع ولایت -از جمله بسیج- با قرآن چیست؟ سورۀ نور را چه کسی بلد است؟ منظورم حفظ بودن یا خواندن سوره نیست؛ چه کسی آن را «بلد» است؟ سوره ممتحنه و سوره جمعه را چطور؟ سوره منافقون؟ سوره صف؟ تغابن؟ طلاق؟ تحریم؟ مرسلات؟ ملک؟ قلم؟ مدّثّر؟ مزّمّل و سایر سورهها؟ چه کسی بلد است که هر یک از این سورهها از ما چه میخواهد؟
الآن ما در یک جمع ارزشی، بسیجی، ولایی و انقلابی هستیم؛ اما میتوانم بگویم نه این جمع؛ بلکه تقریباً هر جمع مشابه دیگری در کشور؛ جمعهای بسیجی ما، ولایی ما، ارزشی ما، با قرآن، ارتباط کامل، درست، صحیح و معناداری ندارند. ما اگر اول به خلأ خودمان، به اشکال کار خودمان (در طول سالهایی که میخواستیم از اسلام و انقلاب دفاع کنیم) توجه نداشته باشیم، این نشستها و این جلسهها بیفایده است؛ هر چند وقت یکبار یک حاج آقایی پیدا شود و بیاید اینجا، چهارتا مفاهیم بگوید و برود؛ تا بگوییم: «ما مجلس قرآنی گرفتیم»! اینگونه کار درست نمیشود.
یک مثال: روش قرآن برای تثبیت فرهنگ عفاف و حجاب را میدانیم؟
بهعنوانمثال امروز مسئلهای در کشور مطرح است به نام حجاب و عفاف. چند وقتی است که در رابطه با مسئلۀ حجاب و عفاف در کشور دعوایی شروع شده است که شروع و استارت آن با مسئله حجاب و عفاف بوده است. الآن بعد از چند ماه، اینهمه خون انسانها ریخته شده است؛ و این دعوا حالا حالاها هم حل هم نمیشود؛ یا باید شما کوتاه بیایید، یا باید آنها کوتاه بیایند. ما میگوییم کوتاه نمیآییم، آنها هم میگویند کوتاه نمیآییم! چه شد که به اینجا رسیدیم؟ ما میگوییم حجاب میخواهیم؛ عفاف میخواهیم؛ جامعۀ اسلامی جامعهای است که بانوانش محجبه و عفیفه هستند؛ مردانش باعفت و باحیا و باغیرت هستند. این را از کجا یاد گرفتیم که باید مسلمانها اینگونه باشند؟ چه کسی به ما این را گفته است؟ خدا؟ اسلام؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم؟ قرآن؟ همه اینها درست است. خدا در قرآن فرموده است؛ در کجای قرآن؟ اسلام گفته است؛ در کجای اسلام؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودهاند؛ در کجا فرمودهاند؟ یعنی ما اگر میگوییم حجاب میخواهیم؛ حجاب آموزۀ قرآن است؛ اما اینکه چگونه باحجاب شویم؛ اینکه جامعه چگونه باحجاب میشود؛ اینکه چگونه میشود جامعه را به حیا و عفت رساند، اینها در قرآن هست یا نیست؟ کجای قرآن است؟ آیا میدانیم قرآن چه روشی را برای تثبیت عفت و حیا در جامعه پیشنهاد کرده است؟ روش قرآن کجاست و چیست؟
سؤال من این است: امروز ایران دارای هشتاد میلیون مسلمان، تهران دارای چندین میلیون مسلمان، جامعه باسرعت به سمت برداشتن حجاب و عفت و کم شدن حیا حرکت میکند، چه کسانی این را به ما تحمیل میکنند؟ دشمنان؛ چگونه؟ با شبکهها، با برنامهها، با تبلیغات، با سخنرانیها و فیلمها دارند کار میکنند. ما میخواهیم در نقطۀ مقابل دشمن، تهران را، ایران را، همین لواسان را به حجاب و عفاف بکشانیم؛ روش آن چیست؟
دستور سورۀ نور برای تثبیت عفاف و حجاب در جامعه
وقتی خدا میفرماید من از مسلمانها حجاب و عفت میخواهم، حتماً در جایی به ما یاد داده است که چگونه در جامعهمان عفت و حیا را به وجود آوریم. سورهای که خدا در آن سوره به ما مسیر را آموزش داده است، سورۀ نور است. علاوه بر اینکه سورۀ نور یکی از سورههای مهم قرآن است و ده صفحه از قرآن، اختصاص به این سوره دارد، در روایات، تأکید بسیاری بر یاد گرفتن سورۀ نور وجود دارد؛ بهخصوص به دختران و زنانتان سوره نور را آموزش بدهید؛ اما الآن در اینجا که اینهمه خانم حضور دارند، چند نفر سوره نور را بلد هستند؟
گام اول: اجرای حد شرعی اعمال منافی عفت
ای مسلمانها، در جامعهتان حجاب میخواهید؟ عفاف میخواهید؟ بله پروردگارا. قدم اول، سیاق اول، پاراگراف اول سوره نور این است: میفرماید اگر در جامعه حجاب و عفاف میخواهید، حد شرعی اعمال منافی عفت در جامعهتان باید اجرا شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ» (نور: ۱): زن و مردی که گرفتار گناه زنا شوند را صد ضربه شلاق بزنید. «وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّه»؛ در دین خدا درباره اجرای حد زناکاران، رأفت و رحمت به خرج ندهید. «وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (نور: ۲)؛ علنی شلاق بزنید، جلوی چشم بقیه، این قدم اول است.
اگر جامعهای عفت میخواهد، باید آن غدۀ سرطانی بیعفتی را با داغ، از بقیه پیکر جامعه جدا کند. بیمار را وقتی به بیمارستان میبرند، قبل از اینکه فرایند درمان را آغاز کنند، اقدامات اورژانسی انجام میدهند. با اقدامات اورژانسی بیمار را به حالتی میرسانند که بتوانند به بخش بفرستند و کارهای درمانی شروع شود. جامعه اگر دچار بیعفتی یا کمعفتی شود، اقدام اورژانسی آن، اجرای حدود مربوط به اعمال منافی عفت است. چگونه ثابت میشود؟ چگونه میشود اجرا کرد؟ خداوند آیاتش را فرموده است.
پس گام اول اجرای حدود است. اجرای حدود در جامعه بر عهدۀ قوۀ قضاییه است. قوه قضاییه تکلیف اول را در مسئله عفاف دارد و آنهم این است که باید حدود شرعی اعمال منافی عفت را که ثابت میشود، بهصورت علنی اجرا کند.
میگویند: «اگر اجرا کنیم، میگویند اینها طالبان هستند؛ داعشی هستند؛ خشونتطلب هستند». پس شما میخواهید بهخاطر ترس از تهمت طالبان شدن و داعشی شدن و خشونتطلب شدن، سنگر اول را خالی کنید! چند نفر از ما تابهحال دیدیم که اعلام شده باشد فلان کس را که جرمش ثابت شده است، دارند بهصورت علنی میزنند؛ بروید ببینید؟ باید اجرای حد او در جامعه دیده شود؛ تا بدانند اگر کسی در جادۀ بیعفتی رفت، آخرش میرسد به جایی که رسوا میشود؛ جلوی چشم بقیه کتک میخورد. اما خبری نیست!
گام دوم: مبارزه با باندهای توسعۀ فحشا
قدم دوم صفحه دوم سوره نور است. سوره میفرماید قدم دوم برای تثبیت فرهنگ عفاف، مبارزه با باندها و تشکیلات مربوط به توسعه و اشاعه فحشا است. اگر بنا است در جامعه عفت بیاید، نباید مشروبات الکلی بهراحتی در دسترس باشد. اگر بنا است در جامعه حیا و عفت بیاید، نباید مواد مخدر مثل نقلونبات و بهراحتی قابل تهیه باشد. باید باندها و تشکیلات مربوط به فحشا و فساد در جامعه کنترل شود؛ جلوی آنها گرفته شود. اینکه شما اینطرف میخواهید بگویید خانم حجابت را درست کن؛ آقا عفتت را درست کن، آنطرف همین جوان در کف خیابان، برای اینکه مشروب تهیه کند، بهراحتی تهیه میکند. مواد مخدر بهراحتی به دستش میرسد.
قدم دوم فرهنگ حجاب و عفاف، متوجه نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی است. کار اول، کار قوه قضائیه بود و کار دوم بر عهدۀ نیروی انتظامی است. باید ببینید که با وجود اینهمه مرزبانی و مرزداری و اینهمه پاسدار، اینهمه نیروی انتظامی و اینهمه نیروی امنیتی چه کردهاید که نمیتوانید مواد مخدر را آنقدری کنترل کنید که تهیهاش لااقل سخت باشد. چهکار کردید؟ این را باید جواب بدهید.
گام سوم: آسانسازی ازدواج جوانان
قدم سوم صفحه سوم در سوره نور است. میفرماید اگر میخواهید در جامعهتان عفاف بیاید، باید جوانها به ازدواج هم دربیایند. بزرگترها باید آستین بالا بزنند، جوانهایی را که وقت ازدواجشان رسیده است، به ازدواج هم دربیاورند. برای اینکه ازدواج شکل بگیرد، نیاز به ثروت است. پس مؤمنان ثروتمند (این صحبت خود قرآن است)، موظف هستند ثروتشان را برای امر ازدواج به میدان بیاورند تا ازدواج آسان بشود. در جامعهای که ازدواج سنش از ۲۰ شد ۲۲، از ۲۲ شد ۲۵، از ۲۵ شد ۲۸، از ۲۸ شد ۳۰، از ۳۰ شد ۳۵، از ۳۵ دارد میرود به ۴۰، میرسد به جایی که جوان دیگر ازدواج نکند. این جوانی که از ۱۵ سالگی و ۹ سالگی بالغ شده است، نیاز جنسی و عاطفی داشته و راه برای ازدواجش باز نبوده است و هرروز هم سختتر میشود، حالا که میخواهد ازدواج کند، میتواند رهن خانه بدهد؟ میتواند اجارۀ خانه بدهد؟ میتواند جهیزیه تهیه کند؟ میتواند درآمد داشته باشد؟ اگر بنا شد این جوان نتواند ازدواج کند، حالا شما مدام به او بگو موهایت را بپوشان، الواطی نکن. چهکار کند؟ نه شغل دارد، نه خانه دارد! اینکه درد است، اینکه گیر میکند.
تا اینجا:
- قدم اول: اجرای حدود؛ وظیفه قوه قضاییه است؛
- قدم دوم: مبارزه با باندهای فساد و فحشا؛ وظیفه نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی است؛
- قدم سوم: آسان کردن ازدواج؛ وظیفه ثروتمندان مؤمن است (که حاضر نیستند پولشان را برای ازدواج خرج کنند! حاضر است صدبار حج برود؛ حاضر است صدبار کربلا برود، یکبار حاضر نیست یک دختر را شوهر بدهد! یکبار حاضر نیست پول رهن یک پسر را بدهد! یاد گرفته است فقط پول را برای چیزهای دیگر خرج کند. فکر میکند که اگر برای آسان کردن ازدواج بچههای منطقه، بچههای محلهاش، بچههای فامیلش کاری کرد، این ثواب ندارد، ثواب فقط این است که بگویند بازگشت افتخارآمیز شما را از کربلا تبریک میگوییم! اینگونه به او یاد دادند!)
گام چهارم: تعریف حریم خصوصی
قدم چهارم تعریف حریم خصوصی است. در جامعهتان یکبار بیایید و حریم خصوصی را تعریف کنید. چه کسی و در کجا حریم خصوصیاش آزاد است؟ حریم خصوصی کجا محترم است؟ چهارچوب حریم خصوصی چیست؟ اماکن عمومی چیست؟
گام پنجم: حفظ نگاه و حفظ حجاب
قدم پنجم: دعوت مردان و زنان مؤمن به حفظ نگاه و حفظ حجاب است. این دعوت در قرآن، وظیفۀ شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است و بعد از ایشان وظیفۀ جانشینان ایشان است و الآن جانشین ایشان ولیفقیه است. دستگاه تبلیغی و ارشادی ولیفقیه هم «نماز جمعه است»؛ ائمۀ جمعه در کشور.
پنج قدم سوره نور را بار دیگر یادآوری میکنم:
- قدم اول: اجرای حدود؛ وظیفۀ قوه قضاییه است؛
- قدم دوم: مبارزه با باندهای فساد و فحشا؛ وظیفۀ نیروی انتظامی؛
- قدم سوم: آسانسازی ازدواج، وظیفه ثروتمندان؛
- قدم چهارم: تعریف حریم خصوصی، وظیفه نهادهای امنیتی؛
- قدم پنجم: دعوت به حفظ نگاه و حجاب؛ وظیفۀ شخص ولیفقیه و دستگاه تبلیغی ایشان.
این چیزی است که خداوند به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود.
حال بعد از اینکه این پنج قدم را به آموزش داد، میفرماید: اگر میخواهید این پنج قدم را بروید، بدانید که به این امر میگویند «أَمْرٍ جَامِعٍ» (نور: ۶۲)؛ یعنی در یک جامعه عفاف درست نمیشود؛ مگر با نگاه جامع و همهنگری؛ همهچیز را ببینیم؛ عفاف فقط با «حجابت را درست کن»، درست نمیشود. اگر عفاف میخواهد درست بشود، قوه قضائیه مسئول است؛ نیروهای انتظامی مسئول هستند؛ ثروتمندان جامعه مسئول هستند؛ نهادهای امنیتی مسئول هستند؛ شبکۀ ارشادی و تبلیغی منتسب به ولیفقیه مسئول است. همه باید به وظیفه خود عمل کنند تا در این جامعه ظلمت بیحجابی، ظلمت بیعفتی تبدیل شود به نور حیا و عفت و پاکدامنی.
کتاب دفاع از اسلام و انقلاب، قرآن است
اگر بنا است از انقلاب، از اسلام، دفاع کنیم، دفاع از اسلام و انقلاب، کتاب میخواهد؛ کتاب آن قرآن است. من نمیتوانم این مطلب را برای خودم حل کنم؛ چطور میشود که جریانهای مردمی که احساس تکلیف در قبال اسلام و انقلاب میکنند، احساس بینیازی از قرآن میکنند؟! چگونه میشود ۱۱۴ سورۀ قرآن را بشماریم، یکی از آنها را بلد نیستند که چه میفرماید و حرف این سوره با ما چیست؟ آن اسلامی که میخواهیم از آن دفاع کنیم، دقیقاً چیست؟
اگر بنا باشد اسلام را خلاصه کنید در چند شعار و بعد فکر کنید دفاع از این شعارها، دفاع از اسلام است، همیشه همین وضع است؛ هرروز باید یک سنگر را بگذارید و عقبتر بروید؛ هرروز باید جامعه را به نفع دشمنان اسلام و انقلاب واگذار کنید؛ عقبنشینی کنید؛ تحویل بدهید و بروید. ما نمیخواهیم این اتفاق بیفتد.
مثالی از انقلاب: انقلاب حضرت موسی علیهالسلام ضد فرعون
مثالی از قرآن: انقلابی در طول تاریخ اتفاق افتاده است؛ در مقابل یک طاغوتی که خیلی طاغوت بوده است. فرعون بهعنوان یکی از بزرگترین طاغوتهای زمان خودش بود. انقلاب در مقابل فرعون بهدست حضرت موسی علیهالسلام انجام شده است، حضرت موسی علیهالسلام رهبر الهی انقلاب بنیاسرائیل در مقابل شاه سفاکی به نام فرعون بود. حضرت موسی علیهالسلام انقلاب کرد؛ بنیاسرائیل به او اعتماد کردند؛ پشت او ایستادند؛ در مقابل فرعون قرار گرفت و بعد طبق داستانی که قرآن نقل میکند؛ فرعونیان خواستند با بنیاسرائیل بجنگند. خدا به موسی علیهالسلام دستور داد که قوم بنیاسرائیل را حرکت بده. حرکت داد؛ به دریا رسیدند؛ به فرمان الهی با عصای موسی علیهالسلام دریا شکافت؛ عبور کردند و آن زمانی که فرعونیان وارد دریا شدند؛ دریا به هم آمد و فرعونیان غرق شدند. این را قرآن میفرماید و روشن است. موسی علیهالسلام تا جایی که بنیاسرائیل را همراه خود کرد و از دریا عبور داد و فرعونیان در دریا غرق شدند، آیا در این مراحل کتاب تورات بر موسی نازل شده بود یا نه؟ خیر؛ نازل نشده بود؛ یعنی در این قسمت از کار، اگر کتاب هم نبود، به جایی برنمیخورد؛ یعنی موسی علیهالسلام برای پیروزی بر فرعون، بدون کتاب، بر فرعون پیروز شد؛ بدون کتاب بنیاسرائیل را با خودش همراه کرد؛ بدون کتاب از دریا عبور داد؛ همهاش انجام شد. خدا از مردم مظلوم به رهبری مردی الهی که تحتفشار یک طاغوت سفاک باشند، وقتی قیام کنند، حمایت میکند؛ پیروز میشوند.
انقلاب اسلامی ایران
گام اول
امام خمینی رحمةاللهعلیه در عصر ما موسای زمانهای بود که ملت مسلمان ایران را در مقابل رژیم سفاک پهلوی به قیام دعوت کرد؛ ملت مسلمان ایران به رهبری این مرد الهی اعتماد کرد؛ پشت سر امام حرکت کرد؛ این انقلاب مردمی به مدد الهی در ناباوری جهانیان، در مقابل یک رژیم ۲۵۰۰ سالۀ مستحکم شاهنشاهی پیروز شد. این لطف خدا بود که با ملت مسلمان ایران همراه شد و انقلاب پیروز شد.
گام دوم
حالا قدم دوم، بیانیه گام دوم است. گام دوم چیست؟ گام دوم پیروزی انقلاب، ساختن تمدن اسلامی است. همان کاری که حضرت موسی علیهالسلام بعد از عبور از دریا میخواست انجام بدهد.
حضرت موسی علیهالسلام بعد از پیروزی انقلابش، اولین کاری که کرد، این بود: به بنیاسرائیل گفت بنشینید تا بروم به کوه طور و کتاب بیاورم. برای پیروزی انقلاب کتاب نبود؛ اما وقتی انقلاب پیروز شد و میخواستند تمدن الهی بسازند، فرمود بنشینید میخواهم بروم کتاب بیاورم. چند روز قرار بود موسی برای کتاب برود؟ سی روز. تا این سی روز بنیاسرائیل نشستند. خدا برای اینکه یک مسئله را به تاریخ و جهان نشان دهد، ده روز تمدیدش کرد. این سی روز شد چهل روز. در این ده روز سامری وسط آمد؛ گوساله آورد؛ گوساله چه بود؟ خوب دقت کنید، اینکه دارم میگویم، سخنرانی نیست؛ یک فرمول قرآنی است. گوساله همان یادگار بهجامانده از دورۀ حضرت یوسف علیهالسلام بود. حضرت یوسف علیهالسلام که پیامبر الهی است، در مصر چگونه به عزت و ملک رسید؟ فرعون زمان یوسف علیهالسلام خواب آن ۷ گوسالۀ لاغری که ۷ گوساله فربه را میخورند، دید. یوسف علیهالسلام تعبیر کرد که قحطی میشود؛ ۷ سال بارش داریم؛ ۷ سال قحطی داریم. در این ۷ سال بارش باید بکاریم و ذخیره کنیم و در آن ۷ سالِ قحطی بخوریم. با تدبیر الهی یوسف علیهالسلام، مصر از قحطی مسلّم و مرگومیر نسلهای گستردۀ انسانها نجات پیدا کرد. از همان زمان گوساله شد نماد برکت (تا همین الآن هم در بازار جهانی میدانید نماد بازار جهانی در والاستریت گوساله است. هنوز هم نماد بازار، نماد رفاه، نماد راحتی و آسایش، گوساله است. در دنیای همین امروز). خلاصه سامری گوساله را آورد؛ گفت موسی که تأخیر کرده است؛ ولی او هم بیاید حرفش همین گوساله است، موسی میخواهد ما را برگرداند به همان دوران عزتی که در دوران یوسف داشتیم؛ مردم، بیایید دور گوساله جمع شویم. از طلا و جواهر گوساله را ساخت و مردم را دور گوساله معتکف کرد. موسی علیهالسلام وقتی آمد، با کتاب آمد؛ ولی تا آخر، مردم دل به کتاب موسی علیهالسلام ندادند؛ چرا؟ قرآن میفرماید: «وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» (بقره: ۹۳)؛ چون عاشق گوساله شدند.
میدانید گوساله نماد چیست؟ گوساله میگوید انبیا آمدهاند برای رفاه؛ برای ثروت؛ برای قدرت؛ برای اقتصاد لیبرال؛ گوساله میگوید انبیا آمدهاند برای نظام سرمایهداری؛ برای اینکه عدهای خون مردم را در شیشه کنند و باستیهیلز بسازند؛ عدهای هم در کوره دهات زندگی کنند در فقر و فلاکت؛ گوساله میگوید آنهایی که میتوانند بخورند، بخورند تا بترکند؛ آنهایی هم که نمیتوانند بخورند، از فقر بمیرند؛ گوساله میگوید توسعه به جای عدالت؛ اما کتاب میگوید: «عدالت»؛ کتاب میگوید اگر رفاه و قدرت میخواهید، برای همه بخواهید؛ اگر رشد و استعداد میخواهید، برای همه بخواهید؛ اگر امنیت میخواهید، برای همه بخواهید. کتاب حرفش عدالت است. این را من نمیگویم، قرآن میگوید؛ سورۀ عدالت در قرآن، سورۀ حدید است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: ۲۵) ما کتاب و پیامبر فرستادیم، بهدنبال عدالت بودیم. «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ»؛ ما میدانستیم قسط و عدل در جهان برپا نمیشود؛ الّا به شمشیر؛ پس آهن را فرستادیم تا با قدرت نظامی آهن، ریشۀ ستمگران، تمامیتخواهان و سرمایهسالاران کنده شود. تا ریشۀ آنها کنده نشود، کسی روی عدالت را در جهان نمیبیند.
پس کتاب میگوید عدالت؛ گوساله میگوید رفاه. کتاب میگوید جهاد؛ گوساله میگوید آسایش. کتاب میگوید راه تا تمدن، از غرقاب خون و عرق میگذرد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: زمانی که امام زمان ظهور کند، آن عدالت موعود، جز در غرقاب خون و عرق حاصل نخواهد شد (لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَرَقَ وَالْعَلَق – الغیبه نعمانی، ص۲۸۴). جهاد میخواهد؛ جان دادن و خون دادن و مال دادن میخواهد؛ انفاق میخواهد؛ حرف کتاب، یک مقدار سخت است؛ اما حرف گوساله راحتطلبی است.
اگر میخواهیم گام دوم انقلاب را برداریم…
مردم اگر میخواهیم انقلاب ما گام دوم را بردارد؛ اگر میخواهیم انقلاب اسلامی به تمدن اسلامی برسد؛ یک راه بیشتر ندارد: کتاب. عدالت با کتاب است؛ دل به کتاب بسپاریم. بسیجی ما، ولایی ما، انقلابی ما، ارزشی ما، باید از همه به کتاب عالمتر باشد؛ قرآن را بخواند؛ قرآن را بفهمد؛ در قرآن تدبّر کند؛ با قرآن انس بگیرد؛ با قرآن زیست کند؛ با قرآن رأی بدهد؛ با قرآن مطالبه کند؛ اعتراضی اگر دارند؛ مبتنی بر قرآن و روشن و شفاف و درست باشد.
قرآن کتاب هدایت و نجات و کتاب تمدنسازی و کتاب گام دوم انقلاب است. بسیج اگر امروز تکلیف خود را با قرآن روشن کرد و قرآن را در متن و سرلوحۀ وظایف خودش قرار داد، امیدوار باشد که خواهد توانست از انقلاب پاسداری کند؛ و اگر قرآن را سبک گرفت؛ اگر قرآن را باری به هر جهت گرفت؛ اگر قرآن را جدی نگرفت، شاید همان اتفاقی که نباید بیفتد، بیفتد و انقلاب به نفع سرمایهداران مصادره شود. حضرت آقا در جمعی خطاب به اصحاب رسانه فرمودند: میترسم از روزی که یک عمامهبهسری هم بر این مملکت حاکم باشد؛ اما از اسلام چیزی بهغیراز اسمش نمانده باشد.
سرمایهسالاران و نظام لیبرال دموکراسی دنیا، تا برچیدن آخرین سنگرهای ارزشی و ولایی و انقلابی کوتاه نمیآیند؛ و ما اگر به قرآن مسلط نشویم و مسلح به قرآن نباشیم، خدایی نکرده نخواهیم توانست مسئولیت اصلی تاریخی خود را در پاسداری از انقلابی که برای آن، صدها هزار شهید داده شده است؛ انقلابی که برای آن زحمتها کشیده شده است و مجاهدتها شده است، انجام دهیم و از آن دفاع کنیم.
تدبر در قرآن؛ لازمه تداوم انقلاب؛ قرآن، تنها راه نجات اسلام و انقلاب
من امروز نیامدم بگویم قرآن را بخوانید؛ قرآن هم خوب است. نیامدم بگویم قرآن را بفهمید؛ قرآن هم خوب است؛ نیامدم بگویم قرآن خواندن ثواب و اجر دارد و نورانیت به شما میدهد. اینها را خودتان بهتر از من میدانید. من آمدم بگویم تنها راه نجات اسلام و انقلاب قرآن است. بسیجی، به قرآن مسلح شو؛ قرآن را یاد بگیر؛ اگر بلد نیستی، بلد شو؛ اگر بلدی، بیشتر بلد شو.
هستند مربیان باکفایتی که میتوانند آموزشهای قرآنی را شروع کنند. اگر مربی ندارید، مربی دعوت کنید. حقیر، خادم جریان تدبّر در قرآن هستم. اگر مربی ندارید، مربی دعوت کنید. بگذارید در منطقه شما علم به قرآن گسترش پیدا کند. هرکس برای گسترش فرهنگ قرآن قدمی بردارد، بداند دارد در دفاع از انقلاب حرکت میکند. امروز بالاترین امربهمعروف و نهیازمنکر، دعوت مردم به قرآن و تدبّر در قرآن و فهمیدن قرآن است، این تنها راه نجات پیش روی ما است. این را جدی بگیرید وگرنه ما خواهیم رفت و خدایی نکرده آیندگان دربارۀ ما خواهند نوشت که «بودند مردمی که انقلاب کردند؛ ولی انقلاب خود را نتوانستند نگه دارند». انقلاب کردن یک حرف است؛ نگه داشتن آن حرف مهمتری است.
لازم به ذکر است تمامی کلاس های آموزشی تدبر در سطح کشور با حمایت های مردمی به صورت رایگان برگزار می شود. همچنین محصولات صوتی و تصویری تدبر، به صورت رایگان در اختیار عموم قرار می گیرد.
چنانچه مایل هستید در این نهضت مردمی سهیم باشید می توانید در قالب حمایت های نقدی، خمس، وقف، قرض الحسنه، نذر و … در گسترش فرهنگ تدبر در قرآن کریم سهیم باشید.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت نهضت تدبر مراجعه کنید.
همچنین برای خرید محصولات چاپی و رسانه ای میتوانید به سایت نشر تدبر مراجعه کنید.